جدول جو
جدول جو

معنی گستاخ رو

گستاخ رو
روندۀ گستاخ و بی پروا، آنکه طریق گستاخی پیش گیرد
تصویری از گستاخ رو
تصویر گستاخ رو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گستاخ رو

گستاخ رو

گستاخ رو
آنکه در رفتار از چیزی ملاحظه نکند رونده بی باک: گستاخ روان آن گذرگاه کردند درون آن حرم راه. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

گستاخ رو

گستاخ رو
بیباک رو. آنکه در رفتار ملاحظه از چیزی نکند:
گستاخ روان آن گذرگاه
کردند درون آن حرم راه.
نظامی
لغت نامه دهخدا

گستاخ رو

گستاخ رو
بیشرم. وقیح. پررو. در مجموعۀ مترادفات آمده: ’بی حیائی و بی شرمی’ و این معنی صحیح نیست و معنی گستاخ رویی است:
بدان در هرکه بالاتر فروتر
کسی کافکنده تر گستاخ روتر.
نظامی.
رجوع به گستاخ روی و گستاخ رویی شود
لغت نامه دهخدا

گستاخ روی

گستاخ روی
کنایه از بی شرم و بی حیا. (آنندراج). رجوع به گستاخ رو و گستاخ رویی شود
لغت نامه دهخدا

گستاخ کن

گستاخ کن
جسور کننده بی پروا کننده، بی شرم سازنده پررو کننده
گستاخ کن
فرهنگ لغت هوشیار

گستاخ رویی

گستاخ رویی
جسارت بی پروایی، بی شرمی وقاحت بی حیایی: چو شیرین یافت آن گستاخ رویی بدو گفتا درین صورت چه گویی ک (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

گستاخ گوی

گستاخ گوی
بی محاباگوی و بی صرفه گوی. (آنندراج) :
از آن بوالفضولان گستاخ گوی
وز آن بوالحکیمان دیوانه خوی.
نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا