معنی گذران گذران گذرنده، رونده مثلاً آب گذرا، جهان گذرا، ناپایدارگذران کردن: گذراندن روزگار، زندگانی کردن، امرار معاش کردن تصویر گذران فرهنگ فارسی عمید