جدول جو
جدول جو

معنی فراخ دهان

فراخ دهان
آنکه دهان گشاد دارد
کنایه از پر گو، کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
تصویری از فراخ دهان
تصویر فراخ دهان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فراخ دهان

فراخ دهان

فراخ دهان
آنکه دارای دهنی گشاد باشد، پرگوی و بیهوده گو پوچ گو هرزه چانه
فراخ دهان
فرهنگ لغت هوشیار

فراخ دهانی

فراخ دهانی
دارای دهنی گشاد بودن، پر گویی و بیهوده گویی
فراخ دهانی
فرهنگ لغت هوشیار

فراخ دهانه

فراخ دهانه
چیزی که دهانۀ آن گشاد و فراخ باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

فراخ دهن

فراخ دهن
آنکه دارای دهنی گشاد باشد، پرگوی و بیهوده گو پوچ گو هرزه چانه
فراخ دهن
فرهنگ لغت هوشیار

فراخ دهن

فراخ دهن
کنایت از پرگوی و بی صرفه گوی است. (از آنندراج). بسیارگو و بدزبان. (انجمن آرا). اوسق. (منتهی الارب). بسیارگو و پوچ گو و هرزه چانه و بدزبان. (برهان). رجوع به فراخ دهان شود
لغت نامه دهخدا