جدول جو
جدول جو

معنی فاصل

فاصل
جداکنندۀ دو چیز از هم مثلاً خط فاصل، فاصله، قاطع
تصویری از فاصل
تصویر فاصل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فاصل

فاصل

فاصل
جداکننده:
به دوستی که ندارم ز کید دشمن باک
وگر به تیغ بود در میان ما فاصل.
سعدی.
جداکننده حق از باطل. (یادداشت بخط مؤلف). فصیل، قاطع.
- حکم فاصل، حکم قاطع. (یادداشت بخط مؤلف). حکم نافذ و روان. (منتهی الارب). ماضی. (اقرب الموارد).
- حد فاصل، آنچه میان دو چیز فاصله باشد. برزخ
لغت نامه دهخدا