چشم زخم، یعنی نظری که به چیز زیبا و خوش ضرر برساند. (آنندراج) (غیاث اللغات) (از ناظم الاطباء). چشم بد. چشم حسود. چشم زدگی: دفع عین الکمال چون نکند رنگ نیلی که بر رخ قمر است. خاقانی. روز بقای تو باد در افق بامداد رسته ز عین الکمال دور ز نصف النهار. خاقانی. امور آن حضرت... در نباهت قدر و طراوت حال... به عیوق رسید تا عین الکمال اثر کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 35). از خداوندان فضل و افضال که عین الکمال از ساحت جلال ایشان دور باد. (جهانگشای جوینی). تا قیامت نیست شرعش را زوال گشته دور از ملک او عین الکمال. مولوی. گرچه او فتراک شاهنشه گرفت آخراز عین الکمال او ره گرفت. مولوی. و رجوع به عین کمال شود
احمد بن منیر بن احمد بن مفلح طرابلسی، مشهور به ابن منیر و ملقب به عین الزمان. شاعراواخر قرن پنجم و نیمۀ اول قرن ششم هجری. رجوع به احمد (ابن منیر..) و ابن منیر (ابوالحسین...) شود حسن بن محمد بن ابراهیم، مکنی به ابوعلی و ملقب به عین الزمان. پزشک و منجم و لغوی اواخر قرن پنجم و نیمۀ اول قرن ششم هجری. رجوع به حسن قطان شود
چشم زخم. عین الکمال. رجوع به عین الکمال شود: ذره نماید آفتاب ار به جمال تو رسد عین کمال خسته باد ار به کمال تو رسد. خاقانی. گفت ای ببسته عین کمال از کمال تو این یک دو مه گشاده رها کن دهان آب. خاقانی