جدول جو
جدول جو

معنی علالا

علالا
بانگ، فریاد، شور و غوغا، هیاهو، صدای سگ، عوعو سگ، برای مثال گفت از بانگ و علالای سگان / هیچ واگردد ز راهی کاروان؟ (مولوی - ۸۴۹)
تصویری از علالا
تصویر علالا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با علالا

علالا

علالا
بدینگونه آمده است در فرهنگ رشیدی و برهان قاطع و غیاث اللغات و آنندراج و چون تازی نیست باید آلالا نوشته شود: بانگ، شور، نیش سخن پهلو دار گوشه زدن بانگ و شور و غوغا علالوش یا علالای سگ. پارس کردن سگ بانگ سگ، سخن پهلو دار. هیاهو، غوغا، شور
فرهنگ لغت هوشیار

علالا

علالا
بانگ و شور و غوغا. (برهان) (ناظم الاطباء). علالوش. هیابانگ:
بجه از جو، سوی ما آ، که تماشاست در این سو
ستر اﷲ علینا، چه علالاست در این کو.
مولوی.
- علالای سگ، پارس کردن او. بانگ او:
زین همه بانگ و علالای سگان
هیچ واماند ز راهی کاروان ؟
مولوی.
، تشنیع، کنایه و حرف پهلودار. (برهان) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

علاله

علاله
دستاویز بهانه بهانه، مانده پس مانده، مانده شیر در پستان، مانده نیرو: در پیر
فرهنگ لغت هوشیار

عمالا

عمالا
جنگ و خصومت به زبان ماوراءالنهر. (یادداشت مرحوم دهخدا از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)
لغت نامه دهخدا