جدول جو
جدول جو

معنی عجول

عجول
شتابنده، کسی که با سرعت و شتاب کاری انجام می دهد
تصویری از عجول
تصویر عجول
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عجول

عجول

عجول
گوساله. ج، عَجاجیل. (منتهی الارب) ، مشتی از حَیس و خرما و پسته با خرما آمیخته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

عجول

عجول
بی تحمل، بی صبر، دستپاچه، شتابان، شتابزده، شتابناک، شتابنده، ناحمول، ناشکیبا
متضاد: صبور
فرهنگ واژه مترادف متضاد

بجول

بجول
یکی از 7 قطعه استخوان مچ پا که در فاصله بین دو قوزک پا قرار دارد. این استخوان را در تداول عوام استخوان قاب نامند بجل شتالنگ اشتالنگ قاب کعب اشتق
فرهنگ لغت هوشیار