معنی صرر - فرهنگ فارسی عمید
معنی صرر
- صرر
- صره ها، کیسه ای که در آن دینار و درهم می ریختندها، کیسه های پول ها، همیان ها، جمع واژۀ صره
تصویر صرر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صرر
صرر
- صرر
- خوشه نارس، جمع صره، همیان ها همیان در هم و مانند آن کیسه سیم و زر، جمع صرر
فرهنگ لغت هوشیار
صرر
- صرر
- خوشه ای که آمادۀ برآمدن گردد یا مادامی که در آن گندم نه برآمده باشد. صرره، یکی. (منتهی الارب). و رجوع به اقرب الموارد شود
لغت نامه دهخدا
درر
- درر
- جمع در، مرواریدها، مهایک ها بلورها جمع در درها مرواریدها. یا درر دراری مرواریدهای درخشان
فرهنگ لغت هوشیار