جدول جو
جدول جو

معنی سیاه

سیاه
رنگی مانند رنگ زغال، هر چیزی که به رنگ زغال باشد، کسی که پوست بدنش سیاه باشد، حبشی، زنگی، تیره، تاریک، کنایه از کم ارزش، پست، کنایه از آلوده به گناه، کنایه از کثیف، چرک، کنایه از بدیمن، نامبارک
تصویری از سیاه
تصویر سیاه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سیاه

سیاه

سیاه
آن چه به رنگ زغال است. متضاد سفید، تیره، تاریک، رنگ زغال، کسی که پوستش سیاه باشد، سیاه پوست، حبشی، شوم، بدیمن، بازار بازاری که در آن قیمت اشیا را بیش از قیمت اصلی و رسمی خرید و فروش کنند
سیاه
فرهنگ فارسی معین