جدول جو
جدول جو

معنی سدره

سدره
سدر، درختی گرمسیری و تناور با برگ های ریز و میوۀ کوچک و خوردنی که برگ آن برای شستشوی مو به کار می رود، کنار، شجر النبق، سدرة المنتهیٰ
تصویری از سدره
تصویر سدره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سدره

سدره

سدره
یک درخت ارز پیراهن سفید و گشاد بی یقه و با آستینهای کوتاه که تا زانو میرسد این پیراهن از جلو چاکی در وسط دارد که تا انتهای سینه ادامه دارد و در آخر آن چاک کیسه کوچکی دوخته شده است. این پیراهن از البسه زردشتیان است و پوشیدن آن بر هر زردشتی که به سن 15 سالگی و بلوغ رسیده باشد واجب است. واحد سدر یک درخت سدر. یا سدره منتهی. سدره المنتهی
فرهنگ لغت هوشیار

سدره

سدره
پیراهن بی آستین با یخۀ گشاد که از ململ سفید دوخته می شود و زردشتیان آن را در زیر لباس بر تن می کنند
سدره
فرهنگ فارسی عمید

سدره

سدره
پیراهنی است سفید و ساده و گشاد که تا بحد زانو میرسد، بی یخه و با آستینهای کوتاه میباشد، چاکی در وسط دارد که تا به انتهاء سینه میرسد و در آخر آن چاک کیسۀ کوچکی دوخته نامزد بکیسۀ کرفه (ثواب) ، این کیسه نشانه ای از گنجینۀ پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک شمرده میشود. (خرده اوستا ص 60). قباچه. نوعی جامه است. (لسان العجم ص 111). ستره. صدره:
ای صورت بهشتی در سدرۀ بهایی
هرگز مباد روزی از تو مرا جدایی.
فرخی.
سدره شده صدرۀ پیراهنش
عرش گریبان زده در دامنش.
نظامی.
گویهای سدره ات تسبیح و خیرات و حسان
گوشه های دامنت سجادۀ روح الامین.
سلمان ساوجی.
فاخته گون سدره ببر کرده تنگ
دوخته بر سدره سجاف دورنگ.
جامی
لغت نامه دهخدا

سدره

سدره
دهی است از دهستان نهر هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع در 28 هزارگزی شمال باختری اهواز و 2 هزارگزی جنوب راه شوسۀ اهواز - سوسنگرد، کنار کرخه کور. هوای آنجا گرم و دارای 180 تن سکنه است. آب آنجا از چاه و رود کرخه تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ بنی صالح می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

سهره

سهره
سرخه، پرنده ای خوش آواز با پرهای سبز و زرد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی
سهره
فرهنگ نامهای ایرانی