جدول جو
جدول جو

معنی درون سو

درون سو
سمت درونی چیزی، طرف درون چیزی یا جایی، جهت داخلی
تصویری از درون سو
تصویر درون سو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با درون سو

درین سو

درین سو
دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه. واقع در 33 هزار و پانصد گزی باختر قره آغاج و 3هزارگزی جنوب راه شوسۀ مراغه به میانه، با 410 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

درون شو

درون شو
مدخل. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، جانب انسی. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

درون سوی

درون سوی
سوی درون. درون سو. جانب انسی. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به درونسو شود
لغت نامه دهخدا

درونسو

درونسو
سوی درون. سمت داخل. جانب داخلی. مقابل برونسو. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
لاف یکرنگی مزن تا از صفت چون آینه
از درونسو تیرگی داری و بیرونسو صفا.
خاقانی.
تا نگارستان نخوانی طارم ایام را
کز برونسو زرنگار است از درونسو خاکدان.
خاقانی.
یار از برون پرده بیداربخت بردر
خاقانی ازدرونسو همخوابۀ خیالش.
خاقانی.
اگر نه دشمن خویشی چه می باید همه خود را
درونسو شسته جان کندن برونسو ناروا رفتن.
خاقانی.
ز گور نفس اگر بررست خار الحمد ﷲگو
برونسو خار دیدستی درونسو بین گلستانش.
خاقانی.
چو شمع از درونسو جگر سوختن
برونسو ز شادی برافروختن.
نظامی.
زنان مانند ریحان سفالند
درونسو خبث و بیرونسو جمالند.
نظامی.
از درونسو آشنا و از برون بیگانه وش
این چنین زیباروش کم می بود اندر جهان.
(انیس الطالبین نسخۀ خطی ص 43)
لغت نامه دهخدا