نجم الدین جعفر بن حسن بن ابوذکریا یحیی بن حسن بن سعید هذلی. ملقب به محقق و مکنی به ابوالقاسم. از بزرگان دانشمندان و محققان است. وی در ربیع الاول سال 676 هجری قمری درگذشت. او را تألیفاتی است تحقیقی و عالی. از آنجمله است: 1- کتاب معروف شرائعالاسلام. 2- نکت النهایه. 3- المسائل الغریه. 4- المسائل المصریه. 5- المختصرالنافع. 6- النهایه و نکتها. (معجم المطبوعات). و رجوع به روضات الجنات و ریحانه الادب شود
جَمعِ واژۀ حَلْی ْ. پیرایه ها و زیورها. (از منتهی الارب) (ترجمان عادل). زیورها که از سیم و زرباشد و این جمع حِلیَه است و در فارسی بتخفیف یاء نیز مستعمل میشود. (غیاث) : در حلی و حلل خلاف کرده اند چون از زر و نقره بود. (تاریخ قم ص 176)
حُلی ّ. (غیاث) : غم مرد را غذاست چو فارغ شد از جهان خون تیغ را حلی است چو بیرون شد از نیام. خاقانی. بگهرهای تر از لعل لبت بحلیهای زر از سیم تنت. خاقانی. شب چون حلی ستاره در هم پیوست ماهم چو ستارگان حلیها بربست با بانگ حلی چو در برم آمد مست از طالع من حلیش حالی بگسست. خاقانی. - حلی آب، آن نقوش را گویند که از وزیدن باد بر آب پدید آید. - حلی بند، یعنی آرایندۀ زمین بسبزه و آفرینندۀ مروارید از قطرۀ آب. (شرفنامۀ منیری) : لعل طراز کمر آفتاب حله گر خاک و حلی بند آب. نظامی. - حلی دار، زیوردار. پیرایه دار: همه دل گوهر و رخ کرده حلی دار چو تیغ تن خشن پوش چو سوهان بخراسان یابم. خاقانی. - حلی وار، مانند حلی. زیورگونه: چند تهدید سر تیغ دهی کاش بدی دست در گردن تیغ تو حلی وار مرا. خاقانی