جدول جو
جدول جو

معنی جامه راه

جامه راه
جامه ای که در سفر بر تن کنند، لباس سفر، جامۀ سفر، برای مثال نبود آگه که شاهان جامۀ راه / دگرگونه کنند از بیم بدخواه (نظامی۲ - ۱۵۰)
تصویری از جامه راه
تصویر جامه راه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با جامه راه

جامه دران

جامه دران
جامه درنده، در حال جامه دریدن، گوشه ای در دستگاه شور
جامه دران
فرهنگ لغت هوشیار

جامه دار

جامه دار
محافظ جامه خانه نگهبان البسه، کاگری که در حمام جامه های مردم را حفظ کند
فرهنگ لغت هوشیار

جامه خانه

جامه خانه
خانه ای باشد که رخوت پوشیدنی و غیر پوشیدنی دوخته و نادوخته در آن نهند رخت خانه
فرهنگ لغت هوشیار

جامه چاک

جامه چاک
آنکه لباسش دریده است، صوفی (چه صوفیان هنگام سماع گرم شوند و از سر مستی حالتی یا بندد که خرقه خود را چاک کنند)، عاشق
فرهنگ لغت هوشیار

جامه دران

جامه دران
گوشه ای در دستگاه های شور، همایون و افشاری. گویند از ساخته های نکیسا بوده و آن را چنان می نواخته که حضار از شور و هیجان جامه بر تن می دراندند، برای مِثال مطرب، به نوایی ره ما بی خبران زن / ما جامه درانیم ره جامه دران زن (عبدالسلام پیامی - لغتنامه - جامه دران)، در حال جامه دریدن در هنگام سوگواری، شوروهیجان و امثال آن، برای مِثال خلق چندان جمع شد بر گور او / موکنان جامه دران در شور او (مولوی - ۶۱)
جامه دران
فرهنگ فارسی عمید

جامه چاک

جامه چاک
کسی که جامۀ دریده بر تن دارد، کنایه از صوفی ای که هنگام سماع بی خود شود و جامۀ خود را چاک دهد
جامه چاک
فرهنگ فارسی عمید