هر یک از تیغه های پروانه، دامن، طرف و کنارۀ چیزی، برای مثال پرۀ بیابان، پرۀ دشت، پرۀ کوه، از پرۀ دشت سوی آن سنگ / گردی برخاست توتیارنگ (نظامی - ۴۶۴) هر چیز پرمانند مثلاً پرۀ قفل، پرۀ آسیاب، پرۀ بینی، حلقه و دایرۀ لشکر و مردم پره بستن: حلقه زدن، دایره وار ایستادن مردم یا لشکریان، برای مثال از سواران پره بسته به دشت / رمۀ گور سوی شاه گذشت (نظامی۴ - ۵۹۴) پره زدن: حلقه زدن، دایره وار ایستادن مردم یا لشکریان، پره بستن هر یک از تیغه های پروانه، دامن، طرف و کنارۀ چیزی، برای مِثال پرۀ بیابان، پرۀ دشت، پرۀ کوه، از پرۀ دشت سوی آن سنگ / گردی برخاست توتیارنگ (نظامی - ۴۶۴) هر چیز پَرمانند مثلاً پرۀ قفل، پرۀ آسیاب، پرۀ بینی، حلقه و دایرۀ لشکر و مردم پره بستن: حلقه زدن، دایره وار ایستادن مردم یا لشکریان، برای مِثال از سواران پره بسته به دشت / رمۀ گور سوی شاه گذشت (نظامی۴ - ۵۹۴) پره زدن: حلقه زدن، دایره وار ایستادن مردم یا لشکریان، پره بستن