ریم آهن، آنچه پس از گداختن در کوره می ماند چرک، مادۀ سفید رنگی که از دمل و زخم بیرون می آید و مرکب از مایع سلول های مرده، باکتری ها و گلبول های سفید است، رم، ریم، سیم، سخ، شخ، وسخ، پیخ، پژ، فژ، کورس، کرس، کرسه، هو، هبر، بهرک، خاز، درن، قیح، کلچ، کلخج، کلنج
ریم آهن را گویند. (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج). تفالۀ آهن که در عربی خبث الحدید گویند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 156) (فرهنگ ضیا). ریماهن. ریم و کثافت از هرچیزی بخصوص ریم آهن. (ناظم الاطباء) ، بخردن. زاریدن. بخود پیچیدن از رنج و درد. (ناظم الاطباء) ، به معنی الصبیان عربی است. (از فرهنگ شعوری)