معنی آمادن تصویر آمادن آمادنآمادَن آماده ساختن، آماده کردن، مهیا کردن، فراهم کردن، ساختن، بسیجیدن، آراستن، آماده شدن، مهیا شدنآماده ساختن، آماده کردن، مهیا کردن، فراهم کردن، ساختن، بسیجیدن، آراستن، آماده شدن، مهیا شدن فرهنگ فارسی عمید