جدول جو
جدول جو

معنی افترا

افترا
تهمت زدن، به دروغ نسبت خیانت یا گناه به کسی دادن
تصویری از افترا
تصویر افترا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با افترا

افترا

افترا
شاخچه هزار شاخچه بر خویش بسته ام طالب اگر چه به غیر درافتم ببین چه هابندم (طالب آملی) سپزگی تهمت زدن، بدروغ نسبت خیانت یا عمل بد بکسی دادن، بهتان، دروغ گفتن بر کسی و بهتان، تهمت تهمت زدن، بدروغ نسبت خیانت یا عمل بد بکسی دادن، بهتان
فرهنگ لغت هوشیار

افترا

افترا
مأخوذ از تازی، نسبت دروغ و کذب بکسی. تهمت و اسناد خیانت. هر چیز ناحق و برخلاف واقع. (ناظم الاطباء). همان افتراء عربی است که در کتابت و تلفظ فارسی همزۀ آن ساقط شده است. بهتان. (غیاث اللغات). تهمت. بهتان، پشیزه را میان دو پشیزه اش برآوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

افترام

افترام
لته نهادن (لته فرامه زنان به هنگام دشتانی در زهار گذراند
افترام
فرهنگ لغت هوشیار