معنی اجنبیه - فرهنگ فارسی عمید
معنی اجنبیه
- اجنبیه
- اجنبی، در فقه ویژگی زنی که ازدواج با او جایز است
تصویر اجنبیه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اجنبیه
ارنبیه
- ارنبیه
- برگشتن پلک بالا یا زیر، که چشم بر هم نیاید، چنانکه چشم خرگوش در خواب
لغت نامه دهخدا
ارنبیه
- ارنبیه
- گیاهی است که بگیاه نصی ماند. اُرَینبه. رجوع به ارینبه شود
لغت نامه دهخدا
اجنبی
- اجنبی
- بیگانه، غریب، اهل یک کشور دیگر، کشور بیگانه، نامحرم، نامربوط، بی ارتباط
فرهنگ فارسی عمید