جدول جو
جدول جو

معنی ابوالیقظان

ابوالیقظان
خروس، جنس نر از مرغ خانگی، دیک، خروچ، خروه، خره
تصویری از ابوالیقظان
تصویر ابوالیقظان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ابوالیقظان

ابوالیقظان

ابوالیقظان
ابویقظان. خروه. (مهذب الأسماء). خروس. (دهار). دیک. ابوبرائل. ابوحمّاد. گال. رنگین تاج: و ابوالیقظان ندای حی علی الصباح دردهد. (سندبادنامه ص 93).
لغت نامه دهخدا

ابوالیقظان

ابوالیقظان
لقب یکی از صحابۀ کرام است. شناخت واژه صحابی ما را با بخشی از مهم ترین تحولات صدر اسلام آشنا می کند. این افراد نخستین مؤمنان، نخستین مهاجران و نخستین مدافعان اسلام بودند. آنان سنت پیامبر را از زبان خودش شنیده و آن را به نسل های بعدی انتقال دادند. به همین دلیل، بررسی آن ها ضروری است. این واژه بار معنایی خاصی در منابع تاریخی دارد.
لغت نامه دهخدا

ابوالقیظان

ابوالقیظان
از اوست کتاب النوادر. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا

ابوالیمان

ابوالیمان
بشیر بن عقربه. صحابیست. صحابه کسانی بودند که در روزگار سختی و هجرت، شانه به شانه پیامبر اسلام (ص) ایستادند و از او حمایت کردند. هر فردی که پیامبر را دیده و به او ایمان آورده، در زمره ی صحابه قرار می گیرد. واژه ی «صحابی» در منابع اهل سنت و تشیع بسیار مورد بحث و پژوهش قرار گرفته است. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا