جدول جو
جدول جو

معنی یعسوب

یعسوب
ملکۀ زنبورعسل، کنایه از سرکرده، پیشوا، بزرگ قوم
تصویری از یعسوب
تصویر یعسوب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با یعسوب

یعسوب

یعسوب
پادشاه زنبوران عسل، مهتر زنبوران، میر ملکه، زنبور نر
یعسوب
فرهنگ لغت هوشیار

یعقوب

یعقوب
آنکه پاشنه را می گیرد، نام پسر اسحاق (ع) و پدر یوسف (ع)، پیامبری که به آزمایشهای سخت مبتلا شد و صبر او معروف است
یعقوب
فرهنگ نامهای ایرانی

یعقوب

یعقوب
بر گرفته از عبرانی نام پیامبری است ژاکوب، کبک نر از پرندگان
یعقوب
فرهنگ لغت هوشیار

عیسوب

عیسوب
دارویی است که آن را مرزنگوش خوانند. (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

یعقوب

یعقوب
کبک نر. ج، یعاقیب. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از دهار) (ناظم الاطباء) (برهان) (از اختیارات بدیعی) (غیاث) (از مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی). ابن خلدون ذیل اقلیم خامس آرد: در آن اقلیم بر کنار بحر محیط در آخر ضلع غربی شهر شنتیاقو است و معنی آن یعقوب است. (از ترجمه مقدمۀ ابن خلدون) :
هم به انصاف او نهد بیضه
جفت یعقوب بر دو بال عقاب.
سوزنی.
، جوی خرد. (دهار) ، اسب. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا