جدول جو
جدول جو

معنی مصلحت آمیز

مصلحت آمیز
آنچه توام با صلاح و مصلحت باشد، آمیخته به مصلحت
تصویری از مصلحت آمیز
تصویر مصلحت آمیز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مصلحت آمیز

مصلحت آمیز

مصلحت آمیز
آنچه توام با مصلحت باشد خیرخواهانه یادروغ مصلحت آمیز. دروغی که از روی صلاح و خیر اندیشی گویند: ملک... گفت آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی و خردمندان گفته اند: دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه انگیز
فرهنگ لغت هوشیار

مصلحت آمیز

مصلحت آمیز
مطابق صلاح کار. بر وفق مصلحت و مقتضا. آمیخته و توام با صواب و صلاح و خیرخواهی: دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه انگیز. (گلستان چ فروغی ص 20).
ضرورت است به توبیخ با کسی گفتن
که پندمصلحت آمیز کاربندش نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا

نصیحت آمیز

نصیحت آمیز
آمیخته با نصیحت. (ناظم الاطباء). ناصحانه: نصیحت خالص از ریا و صادقانه و وعظ نصیحت آمیز مشفقانه. (ترجمه محاسن اصفهان ص 94)
لغت نامه دهخدا