معنی قحاب - فرهنگ فارسی عمید
معنی قحاب
- قحاب
- قحبه ها، زن بدکاره ها، روسپی ها، جمع واژۀ قحبه
تصویر قحاب
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قحاب
قحاب
- قحاب
- جَمعِ واژۀ قحبه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به قحبه شود
لغت نامه دهخدا
رحاب
- رحاب
- جمع رحبه، خاک های خوب، گستره خانه ها، درگاه ها میانسراها دیگ فراخ فراخ گشاد سرزمین وسیع و پر گیاه، ساحت خانه، وسط سرای جمع رحاب رحبات
فرهنگ لغت هوشیار