معنی عذرنیوش - فرهنگ فارسی عمید
معنی عذرنیوش
- عذرنیوش
- کسی که به معذرت گوش می دهد و عذر را قبول می کند
تصویر عذرنیوش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با عذرنیوش
عذرنیوشان
- عذرنیوشان
- شنوندۀ عذر:
عذرش ز پی جرم بود عذر نیوشان
حلمش به گه عفو چنان عذرپذیرست.
انوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
آذرنوش
- آذرنوش
- پاکدین، شیرین، دل انگیز، نوش آذر، آتش جاویدان، گرمای همیشگی، نام دومین آتشکده از هفت آتشکده بزرگ ایرانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
آذرنوش
- آذرنوش
- نوش آذر. نام آتشکدۀ دوم از جملۀ هفت آتشکدۀ فارسیان
لغت نامه دهخدا
عذراوش
- عذراوش
- مانند عذرا. مجازاً، زیبا صورت:
سرمست عشق سرکشی خاکستری در آتشی
در ششدر عذراوشی صد خون عذرا ریخته.
خاقانی
لغت نامه دهخدا