جدول جو
جدول جو

معنی عبرت پذیر

عبرت پذیر
عبرت پذیرنده، آنکه پند و عبرت می گیرد، عبرت گیر
تصویری از عبرت پذیر
تصویر عبرت پذیر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با عبرت پذیر

عبرت پذیر

عبرت پذیر
عبرت پذیرنده. که عبرت بپذیرد. عبرت بین. عبرت گیر:
در آن شهر شد با تنی چند پیر
همه غایت اندیش و عبرت پذیر.
نظامی
لغت نامه دهخدا

عادت پذیر

عادت پذیر
عادت پذیرنده، خوی پذیرنده، آنکه رفتار دیگران بر او تاثیر می گذارد، برای مِثال کجا چون طبع مردم خوی گیر است / ز هرکس آدمی عادت پذیر است (عطار۱ - ۲۰۸)
عادت پذیر
فرهنگ فارسی عمید

صورت پذیر

صورت پذیر
چهره پذیر، شدنی پذیرنده صورت قبول کننده صورت، جوهری که صورت قبول کند، انجام شدنی ممکن: اثری از آثار و معالم علم... جز بر سده سیادت و وساده حشمت او صورت پذیر نیست
فرهنگ لغت هوشیار

عادت پذیر

عادت پذیر
خو پذیر با بدان کم نشین که بد مانی خو پذیر است نفس انسانی (سنائی حدیقه) آن که از کسی یا چیزی عادت پذیرد کسی که خوی دیگری را قبول کند
فرهنگ لغت هوشیار

عادت پذیر

عادت پذیر
خوی پذیرنده. آنکه از کسی یا چیزی عادت پذیرد. آنکه خوی دیگری را قبول کند:
کجا چون طبع مردم خوی گیر است
ز هر کس آدمی عادت پذیر است.
عطار
لغت نامه دهخدا