معنی طرد - فرهنگ فارسی عمید
معنی طرد
- طرد
- راندن، دور کردن، دور کردن کسی از نزد خود، تبعید
تصویر طرد
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با طرد
طرد
- طرد
- آب باران به بول ستوران آمیخته از کثرت آمد و شد آنها. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ارد
- ارد
- خیر، برکت، فرشته نگهبان ثروت، نام چند تن از پادشاهان اشکانی، نام چند تن از پادشاهان اشکانی
فرهنگ نامهای ایرانی