جدول جو
جدول جو

معنی سلوان

سلوان
فراموش کردن، از یاد بردن امری یا کسی، سرگرم شدن، خرسند و بی غم شدن
تصویری از سلوان
تصویر سلوان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سلوان

سلوان

سلوان
اندوه زدای دارویی است که می پندارند اندوه آدمی ببرد، آبمهره آبی که بر مهره افسون ریخته به دلداده خورانند تا از شیفتگی برهد
فرهنگ لغت هوشیار

سلوان

سلوان
مهرۀ افسون. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آب باران است که بر مهرۀ افسون ریخته به عاشق خورانند تا از عشق تسلی یابد. (منتهی الارب) (آنندراج) ، داروی بی غمی است که خوردن آن اندوه را دور کند و آنرا مفرح هم می خوانند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، خاک گور مرده است که در آب ریخته به عاشق دهند تا عشقش بمیرد. (منتهی الارب). خاک قبر مرده که در آب ریخته و صاف روی آنرا بعاشق جهت تسلی از عشق خورانند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

سلوان

سلوان
چشمه ای است عجیب بقدس که در روز یک یا دو بار روان گردد و بدان برکت جویند. (منتهی الارب). عین سلوان در نزدیک بیت المقدس. (دمشقی). رجوع به سلوام، سفرنامۀ ناصرخسرو ص 34 و ناظم الاطباء شود
لغت نامه دهخدا

سلمان

سلمان
نام یکی از صحابه پیامبر (ص) که از اهالی فارس (شهر آباده) بوده و جهت دیدن آخرین رسول خدا به مکه مهاجرت کرد
سلمان
فرهنگ نامهای ایرانی

سلطان

سلطان
پادشاه، به صورت پیشوند و پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند سلطان مراد، سلطانعلی، سکینه سلطان
سلطان
فرهنگ نامهای ایرانی