جدول جو
جدول جو

معنی سفیدپلت

سفیدپلت
سپیدار، درختی راست و بلند که پوست و چوب آن سفید است و در اغلب نقاط ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، چون تنه اش راست و صاف و بلند است در کارهای نجاری و ساختن سقف خانه ها و تیر و ستون چوبی به کار می رود
سفیدار، سفیددار، اسفیدار، تبریزی، پلت، پلخدار
تصویری از سفیدپلت
تصویر سفیدپلت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سفیدپلت

سفیدبخت

سفیدبخت
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، خَجَستِه، شادبَخت، فَرخُندِه طالِع، بُلَندبَخت، اِقبالمَند، نِکوبَخت، سَعید، اَیمَن، خَجَستِه فال، نیکوبَخت، بَختیار، صاحِب اِقبال، نیک اَختَر، فَرُّخ فال، فَرخُندِه بَخت، مُستَسعَد، خَجَستِه طالِع، صاحِب دُولَت، مُقبِل، خوش طالِع، طالِع مَند، بُلَنداِقبال، جوان بَخت
سفیدبخت
فرهنگ فارسی عمید

سفیدپوش

سفیدپوش
کسی که روپوش سفید بر تن کند. (فرهنگ فارسی معین). که پارچۀ سفید پوشیده باشد. که لباس سفید بر تن دارد. سفید. برنگ سفید:
گاهی سفیدپوش چو آب است همچو آب
شوریده و مسلسل و تازان ز هر عظام.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

سفیدپوست

سفیدپوست
آنکه دارای پوست سفید است، آنکه از نژاد سفید است، مقابل سیاه پوست. یکی از نژاد پنجگانه بشر. (ایران باستان ص 1)
لغت نامه دهخدا

سفیدبخت

سفیدبخت
خوش نصیب و نیک بخت. (غیاث) (آنندراج). در تداول زنان، آنکه شوی او را سخت دوست دارد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

سفیدال

سفیدال
درختی است از تیره بیدها که در نیمکره شمالی گونه های مختلفش فراوان میروید. درختی است دو پایه و گلهایش کاملا برهنه و بدون جام و کاسه و پرچمها یا مادگی فقط برکگ کوچکی در بغل دمگل خود دارند گل نر این گیاه دارای پرچمهای زیاد و گل ماده دارای دو برچه است و دانه هایش کرکهای ریزی دارد جوانه های سپیدار آلوده با ماده صمغی چسبنده است. بلندی آن بالغ بر 20 متر میشود و محیط دایره اش تا 3 متر میرسد. پشت پهنک برگ سپیدار سفید رنگ است و چون تنه اش مستیما رشد میکند از آن برای ساختن تیر و ستون چوبی استفاده میکنند حور حورازرق غرب ابودقیق
فرهنگ لغت هوشیار