نغمه سرای. (آنندراج). آوازخوان: سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام. کسایی. بساط باغ کن از گونه گونه حلۀ بزم سرای خلد کن از نغمۀ سرودسرای. عنصری. شود به بستان دستان زن سرودسرای به عشق بر گل خوشبوی بلبل خوشدم. سوزنی. با همه نیکوی سرودسرای رودسازی برقص چابک پای. نظامی
رودسراینده. سرایندۀ رود. رودنواز. رودساز. رودزن. رودنوازنده: ز هیچ باغ شنیدی نوای عودنواز ز هیچ خانه شنیدی سرود رودسرای ؟ فرخی. همیشه تا دل میخوارۀ سماع پرست شود گشاده به آواز رود رودسرای. فرخی. هنوز رودسرایان نساختند به روم ز بهر مجلس او ارغنون و موسیقار. فرخی. و رجوع به رودساز و رودزن و رود شود
ده کوچکی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم، واقع در 63000گزی جنوب خاوری راین و 7000گزی خاور راه شوسۀ بم به جیرفت. دارای 20 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور. ناحیه ای است جلگه ای، معتدل و دارای 33 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود و محصول عمده آنجا غلات است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)