جدول جو
جدول جو

معنی رنگینک

رنگینک
حلوایی که با آرد گندم، روغن و خرما تهیّه می شود
تصویری از رنگینک
تصویر رنگینک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رنگینک

رنگینک

رنگینک
نوعی از حلوا که با آرد گندم بریان کرده و در خرما و روغن سازند
رنگینک
فرهنگ لغت هوشیار

رنگینک

رنگینک
یک نوع طعامی که از آرد گندم بریان کردۀ در روغن و خرما سازند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

رنگینا

رنگینا
شَلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، شَلیر، شَفرَنگ، تالانِه، شَکیر، رَنگینان، تالانَک، مالانَک، شَفترَنگ
رنگینا
فرهنگ فارسی عمید

رنگین

رنگین
رنگی، رنگ دار، دارای رنگ، رنگ شده، رنگارنگ، برای مِثال شیشه های رنگ رنگ آن نور را / می نماید اینچنین رنگین به ما (مولوی۱ - ۷۶۶)، کنایه از پر از غذاهای گوناگون، کنایه از فریبنده، برای مِثال از این رنگین سخن، خاقانیا، بس / که باده رنگ جویی در نگیرد (خاقانی - ۵۹۸)
رنگین
فرهنگ فارسی عمید