جدول جو
جدول جو

معنی راه انداختن

راه انداختن
اسباب سفر کسی را فراهم ساختن و او را روانه کردن
وسیلۀ نقلیه یا ماشینی را آماده ساختن و به حرکت درآوردن
تصویری از راه انداختن
تصویر راه انداختن
فرهنگ فارسی عمید