برای رضای خدا. کنایت از مجانی و بلاعوض است: بقات باد که عدل تو حسبه ﷲ بقمع جور ببرد اقتدار آتش و آب. مسعودسعد. حسبه ﷲ نظر کن یک زمان در کار من تا رهم از منت احسان بهمان و فلان. شمس الدین قواس. صاحب دیوان ما گوئی نمیداند حساب کاندر این طغرا نشان حسبه ﷲ نیست. حافظ. و رباطی آنجا به گچ و آجر بساخت حسبه ﷲ تعالی. (تاریخ قم ص 226). تا حسبه ﷲ و ابتغاء لمرضاته دفع کفار از مسلمانان بکنی (تاریخ قم ص 250)
شیخ محمد بن سلیمان مکی شافعی از دانشمندان سدۀ سیزدهم هجری. اوراست: حاشیه بر مناسک الحج خطیب شربینی که همراه خودمناسک در بولاق به سال 1293 هجری قمری و نیز در 1310 هجری قمری در 114 ص چاپ شده است. و نیز او راست: ’الریاض البدیعه فی اصول الدین و بعض فروع الشریعه’ در فقه حنفی که در مصر به سال 1297 هجری قمری و 1301 هجری قمری و 1305 هجری قمری چاپ شده است. (معجم المطبوعات عربی)
جاء سبهللاً، بی سلاح و بی هیچ چیز دیگر آمد، یا متکبرانه و بی پروانه آید، یا آمد نه برای کار دنیا و نه برای کار آخرت. و منه الحدیث: لاکره ان اری احدکم سبهللاً، و یقال: هو یمشی سَبَهْلَلاً، یعنی بیهوده آمد و شد کرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)