معنی جوالق - فرهنگ فارسی عمید
معنی جوالق
جوالق
خرجین، جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، شکیش
تصویر جوالق
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جوالق
جوالق
جوالق
پارسی تازی گشته گواله گاله یک لنگه بار، جمع جوالق جوالیق، جمع جوالق و جوالیق
فرهنگ لغت هوشیار
جواسق
جواسق
جمع جوسق، از پارسی کوشک ها جمع جوسق کوشکها قصرها کاخها
فرهنگ لغت هوشیار
طوالق
طوالق
جمع طالقه، هلیدگان (طلاق گرفتگان) خنک نه گرم و نه سرد جمع طالقه زنهای رسته از قید نکاح
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.