معنی جام کاری
- جام کاری
- آیینه کاری، جام کاری کردن مثلاً آیینه کاری کردن، پیاپی جام شراب گرفتن و نوشیدن
واژههای مرتبط با جام کاری
خام کاری
- خام کاری
- بی تجربگی،
برای مِثال به عشق اندر، صبوری خام کاری ست / بنای عاشقی بر بی قراری ست (نظامی۲ - ۲۱۲)
جامکاری
- جامکاری
- آئینه کاری کردن
جامکاری
- جامکاری
- آیینه کاری، آیینه کاری کردن
پاس کاری
- پاس کاری
- بده بستان یا پاس کاری، به تاثیر گذاری یا تاثیر پذیری دو بازیگر از بازی یکدیگر گفته می شود. نمونه معروف آن سکانس کافه با بازی رابرت دنیرو و آل پاچینو در فیلم مخمصه (Heat) به کارگردانی مایکل مان که تکنیک بازیگری متفاوت و بده بستان این دو بازیگر توانا در آن سکانس خاطره انگیز و آموزشی می شود.
خاتم کاری
- خاتم کاری
- شغل و عمل خاتم کار خاتم بندی
داد کاری
- داد کاری
- عدالت ورزی
تار کاری
- تار کاری
- زری بافی
چای کاری
- چای کاری
- شغل و عمل چای کار، کشت و زرع چای
زخم کاری
- زخم کاری
- زخم سهمناک، جراحت مهلک، جراحت بزرگ که بر عضو مهمی از بدن وارد آید و کشنده باشد
