یکی از دوتا دوم دوتا دوم دو، یکمی از دو، نظیر مانند عدیل قرین تالی تلو دیگرم: (گرد قصرش کتابه سیمین ثانی اثنین کهکشان باشد) (وحشی)، ابوبکر صدیق: شریعت را نخستین قره العین رفیق مصطفی و ثانی اثنین. (اسرار نامه عطار) توضیح ماخوذ از آیه 40 سوره (توبه) : (الاتنصروه فقد نصره الله اذا اخرجه - الذین کفروا ثانی اثنین اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لاتحزن ان الله معنا فانزل الله سکینه علیه و ایده بجنود لم تروها)
دوم دو، یکی از دو، دومی، مجازاً، همتا. تالی تلو. نسخۀ ثانی. عدیل. قرین. نائب مناب. قائم مقام. دیگرم. لنگه. دگر. دیگر، کنایه از مثل و مانند ونظیر. چرا که عدد دوم از مجموع دو عدد و بالضروره در ذات و اکثر صفات مثل عدد اول خواهد بود. (غیاث)