معنی تازه دم - فرهنگ فارسی عمید
معنی تازه دم
تازه دم
چای که آن را تازه در قوری ریخته و دم کرده باشند، کسی که کاری را تازه شروع کرده و هنوز خسته نشده، تازه نفس
تصویر تازه دم
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تازه دم
تازه دم
تازه دم
کسی که تازه وارد کاری شده و هنوز خسته نشده باشد تازه نفس، چای و مانند آن که تازه دم کرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تازه دم
تازه دم
تازه نفس و با قوت و طاقت. (ناظم الاطباء). کسی که تازه وارد کاری شده و هنوز خسته نشده است. (فرهنگ نظام) ، چای و غیره که تازه دم شده. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
تازه دل
تازه دل
آنکه دارای دل جوان باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تازه شدن
تازه شدن
تجدید شدن تجدید یافتن، خرم گشتن شاد شدن، با رونق شدن با طراوت گشتن، جوان شدن جوان گشتن، بار دیگر پس از فراموشی بیاد آمدن بخاطر آمدن، حیات تازه یافتن زنده شدن، حادث شدن پدید گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.