جدول جو
جدول جو

معنی پیرایه سنج

پیرایه سنج
کسی که زیب و زیور را بسنجد، آنکه پیرایه می سنجد
تصویری از پیرایه سنج
تصویر پیرایه سنج
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیرایه سنج

پیرایه سنج

پیرایه سنج
آنکه پیرایه سنجدکسی که زیب و زیور سنجد: به آیین آن مهد پیرایه سنج فرستاد چندین شتر بار گنج. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیرایه سنج

پیرایه سنج
که پیرایه سنجد. که زیور و زیب سنجد:
بآیین آن مهد پیرایه سنج
فرستاد چندین شتر بار گنج.
نظامی.
جهاندار کان دید بگشاد گنج
بخروارها گشت پیرایه سنج.
نظامی.
جوانمردی باغ پیرایه سنج
شود مفلس از کیمیایی گنج.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیرایه بند

پیرایه بند
آنکه پیرایه بندد پیرایشگر: سیل در اقالیم ما پیرایه بند خانه است رخنه مانند قفس آرایش کاشانه است. (کلیم)
فرهنگ لغت هوشیار

پیرایه بند

پیرایه بند
که پیرایه بندد. پیرایشگر:
سیل در اقلیم ما پیرایه بند خانه است
رخنه مانند قفس آرایش کاشانه است.
کلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا