معنی بود و نبود - فرهنگ فارسی عمید
معنی بود و نبود
بود و نبود
بود و نابود، وجود و عدم، هست و نیست، دار و ندار
تصویر بود و نبود
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بود و نبود
بود و نابود
بود و نابود
وجود و عدم، دارایی و تنگدستی غنا و فقیر، هر چیز موجود و حاضر، هر چیز آینده
فرهنگ لغت هوشیار
بود و نابود
بود و نابود
وجود و عدم، زمین خراب و نامزروع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
باد و بود
باد و بود
مجازاً به معنای تکبر و خودبینی، هستی و لوازم آن
فرهنگ فارسی معین
باد و بود
باد و بود
روزگار و زمانه. حکیم سنایی فرماید: هرکه چون عیسی از شره بجهد از غم باد و بود خود برهد. سنائی (از شرح حدیقه) (از آنندراج). ظاهراً مرادف بود و نبود، هست و نیست، گذشته و آینده هم باشد
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.