جدول جو
جدول جو

معنی آبزی

آبزی
ویژگی جانوری که در آب زندگی کند، جانوران دریایی
تصویری از آبزی
تصویر آبزی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آبزی

آبکی

آبکی
آنچه مانند آب است مایع روان. مقابل جامد، رقیق تنک گشاده، پر آب آبدار، دانه ای که آب بخود کشیده و آماده جوانه زدن و سبز شدن باشد
فرهنگ لغت هوشیار

آبشی

آبشی
چاهی که در صحن سرای کنند برای رفع حوایج کودکان و گرد آمدن فاضل آب چاهک
فرهنگ لغت هوشیار

آبزه

آبزه
آبی که از کنار چشمه رود تالاب و امثال آن زهد یعنی تراود زهاب
آبزه
فرهنگ لغت هوشیار

آبجی

آبجی
مخفف آغاباجی که کلمه ترکی است به معنی خواهر، خواهر خواهربزرگ، در خطاب بزنان گویند
فرهنگ لغت هوشیار