جدول جو
جدول جو

معنی اشک سحاب

اشک سحاب
کنایه از باران و قطراتی که که از ابر فرو میریزد، اشک ابر، اشک میغ
تصویری از اشک سحاب
تصویر اشک سحاب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اشک سحاب

اشک سحاب

اشک سحاب
کنایه از قطرات باران:
ز دست بخشش او حاکی است اشک سحاب
ز حزم محکم او راوی است سنگ جبال.
انوری (از آنندراج).
اشک ابر. اشک نیسان. و رجوع به اشک و اشک نیسان شود
لغت نامه دهخدا

اشک کباب

اشک کباب
کنایه از قطره های خون و چربی که هنگام پختن کباب بر روی آتش می ریزد، برای مِثال اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار / اشک کباب باعث طغیان آتش است (صائب - لغت نامه - اشک)
اشک کباب
فرهنگ فارسی عمید

اشک کباب

اشک کباب
رطوبتی که از کباب بر سر آتش بریزد:
چکید اشک کباب و نغمه سر کرد
لب خشکی بخون از دیده تر کرد.
زلالی (از آنندراج).
و رجوع به اشک شود
لغت نامه دهخدا

ابن سحاب

ابن سحاب
باران. (مهذب الاسماء). ابن السحاب. مَطَر
لغت نامه دهخدا

چشم سحاب

چشم سحاب
مجازاً بمعنی دیدۀ ابرهاست چه همانگونه که از دیدۀ آدمی اشک میریزد از سحاب نیز باران میبارد، پس بمجاز برای سحاب هم، چشمی و دیده ای فرض کرده اند:
از کف زرفشان او خجلند
چشمۀ آفتاب و چشم سحاب.
سوزنی
لغت نامه دهخدا