معنی یافت شدن یافت شدن پیدا شدن، آشکار شدن، نمایان شدن، یافته شدن، به وجود آمدن تصویر یافت شدن فرهنگ فارسی عمید
غافل شدن غافل شدن غفلت کردن، برای مِثال دریغا که مشغول باطل شدیم / ز حق دور ماندیم و غافل شدیم (سعدی۱ - ۱۸۴)بی خبر ماندن، فراموش کردن فرهنگ فارسی عمید
صافی شدن صافی شدن پاک و پاکیزه شدن، بی آلایش شدن، برای مِثال بسیار سفر باید تا پخته شود خامی / صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی (سعدی۲ - ۵۸۷)، کنایه از بی غل و غش شدن فرهنگ فارسی عمید