جدول جو
جدول جو

معنی یاشماق

یاشماق
نقاب، نقابی که زنان ترک بر چهرۀ خود می اندازند
تصویری از یاشماق
تصویر یاشماق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با یاشماق

یاشماق

یاشماق
چارقدی که زنان ترک سر و نیمۀ زیرین روی را بدان پوشند، لچکی که بر زنخ بندند، چانه بند، (یادداشت مؤلف)، خمار، دهان بند
لغت نامه دهخدا

باشماق

باشماق
کفش، پوششی برای محافظت از پا، پا اَفزار، پاپوش، لَخا، لَکا، پایدان، پایزار، پااَوزار، چارُق
باشماق
فرهنگ فارسی عمید

باشماق

باشماق
دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه سنندج که در 48 هزارگزی جنوب خاوری سنندج و 12 هزارگزی جنوب دهگان در دامنه واقع است، ناحیه ای است سردسیر با 1040 تن سکنه و آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و مختصری میوه (خصوصاً انگور) و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

یشماق

یشماق
یاشماق. (یادداشت مؤلف) : شربتی، پارچه ای است بسیار نازک (دلبند) از آن یشماق سازند. (دیوان نظام قاری ص 201). و رجوع به یاشماق شود
لغت نامه دهخدا