جدول جو
جدول جو

معنی وادارنگ

وادارنگ
بالنگ، میوه ای از خانوادۀ مرکبات با طعم شیرین و پوست زبر و ضخیم و زرد رنگ برای تهیه مربا، ترنج، اترج، بادرنج، بادرنگ، بادارنگ، واترنگ، وارنگ، باتس، باتو
تصویری از وادارنگ
تصویر وادارنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با وادارنگ

وادارنگ

وادارنگ
بادرنگ. بالنگ. (ناظم الاطباء). ترنج را گویند و آن میوه ای است معروف که پوست آن را مربا سازند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

بادارنگ

بادارنگ
بالَنگ، میوه ای از خانوادۀ مرکبات با طعم شیرین و پوست زبر و ضخیم و زرد رنگ برای تهیه مربا، تُرَنج، اُترُج، بادَرَنج، بادرَنگ، واترَنگ، وارَنگ، باتُس، باتو
بادارنگ
فرهنگ فارسی عمید

بادارنگ

بادارنگ
ترنج را گویند وآن میوه ای است معروف که پوست آنرا مربا سازند و آنرا بادابرنگ هم میگویند. (برهان). بمعنی ترنج است و آنرا بحذف الف دوم بادرنگ نیز گویند و رنگ آن زرد می شود. مسعودسعدسلمان گفته:
تا کیم از چرخ رسد آدرنگ
تا کی ازینگونه شود بادرنگ ؟
(آنندراج) (انجمن آرا).
بادرنگ و بادرنج. (ناظم الاطباء). بالنگ. در تداول گناباد بر خیار اطلاق شود. رجوع به بادابرنگ و بادرنگ شود
لغت نامه دهخدا

واذارنگ

واذارنگ
بادارنگ. بادرنگ. (ناظم الاطباء). نوعی ترنج باشد. (یادداشت مؤلف). وادارنگ. رجوع به بادرنگ و وادرنگ شود
لغت نامه دهخدا

باذارنگ

باذارنگ
بادرنگ. ترنج. (فرهنگ سروری). لیمو و بهی و آبی. (ناظم الاطباء). رجوع به بادرنگ، بادابرنگ، بادرنج و شعوری ج 1 ورق 174 شود
لغت نامه دهخدا