جدول جو
جدول جو

معنی واجب العرض

واجب العرض
ویژگی کسی که مطلبی دارد و واجب است به عرض برساند، ویژگی مطلبی که باید به عرض برسد
تصویری از واجب العرض
تصویر واجب العرض
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با واجب العرض

واجب العرض

واجب العرض
بایا گوی کسی مطلبی دارد که لازم است بعرض مخدوم یا بزرگی برساند: قربان، واجب العرضم 0، مطلبی که باسد بعرض برسد: دارم دو سه حرف واجب العرض هر چند جای این بیانست 0 (وحشی بافقی)
فرهنگ لغت هوشیار

واجب العرض

واجب العرض
مطلب مهمی که اظهار آن لازم بود. (ناظم الاطباء). در تداول مردم واجب العرضم یعنی مطلب مهمی دارم، کسی که دارای چنین مطلبی باشد. (ناظم الاطباء) : و کشیک خانه در دولت خانه را به جهت دیوان وزراء اعظم بنا گذاشته اند که عامۀ خلایق واحب العرض، خود را به خدمت وزراء اعظم عرض توانند نمود. (تذکرهالملوک چ 2 ص 6)
لغت نامه دهخدا