جدول جو
جدول جو

معنی کژزخمه

کژزخمه
کسی که به درستی ساز را نمی نوازد، کنایه از بدکار، بدکرداربرای مثال بفرمود تا آن دو سرهنگ را / دو کژ زخمۀ خارج آهنگ را (نظامی ۵ - ۸۴۳)
تصویری از کژزخمه
تصویر کژزخمه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کژزخمه

کژزخمه

کژزخمه
که زخمه کج و خارج آهنگ دارد. با زخمۀ کج. آنکه زخمه راست ودرست نتواند زد و آواز زخمۀ او خارج از آهنگ بود، بدعمل. دغاباز. (آنندراج) :
بفرمود تا آن دو سرهنگ را
دو کژزخمۀ خارج آهنگ را.
نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کژ زخمه

کژ زخمه
آنکه زخمه راست و درست نتواند زد و آواز زخمه او خارج از اصول باشد: (بفرمود تا آن دو سرهنگ را دو کژ زخمه خارج آهنگ را)، (نظامی)، بد عمل دغا باز
کژ زخمه
فرهنگ لغت هوشیار

بدزخمه

بدزخمه
بدمضراب. آنکه ساز بد زند:
زین سور بآیین تو بردند بخروار
زرّ و درم آن قوم که نرزند بدو تیز
از مطرب بدزخمه و شب بازی بدساز
سنگ و سرح (؟) وچپه زن و مسخره و حیز.
سوزنی (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

کج زخمه

کج زخمه
که زخمۀ ناراست و خارج آهنگ دارد. که مضراب ناراست دارد، مجازاً که کارها به ناراستی و ناهماهنگی کند:
بفرمود تا آن دو سرهنگ را
دو کج زخمۀ خارج آهنگ را.
نظامی
لغت نامه دهخدا

شکرزخمه

شکرزخمه
کنایه از رسیدن تیر است برنشانه. (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج). تیری که بر نشانه رسد و برخورد کند. (ناظم الاطباء) :
چون ز کمان تیر شکرزخمه ریخت
زهر ز بزغالۀ خوانش گریخت.
نظامی.
همی رفت بر باد چون نفس مطرب
ز تیرشکرزخمه جانهای شیرین.
ابوالبرکات (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

نوزخمه

نوزخمه
کسی که تازه وارد کاری شود. (فرهنگ خطی). مبتدی. (فرهنگ فارسی معین) :
آدم نوزخمه درآمد به پیش
تا برد آن گوی به چوگان خویش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

کژدمه

کژدمه
عفونت و چرک کردن زیر ناخن که بر اثر ضربه یا عفونتها عمومی عارض شود. برای معالجه این عارضه معمولا ناخن مبتلی را باید بکشند داخس درد ناخن عقربک: (در کژدمه ات بیان کنم قاعده ای کز خوان شفا ترا بود مایده ای:) (بگشا رگ و مسهل خور و میساز طلا از سرکه و افیون که بری فایده ای)، (یوسفی طبیب)
فرهنگ لغت هوشیار