جدول جو
جدول جو

معنی صنیعه

صنیعه
مفرد واژۀ صنائع، هنر، کار نیکو، پرورش یافته
تصویری از صنیعه
تصویر صنیعه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صنیعه

قنیعه

قنیعه
حوضی است میان ثعلبیه و خزیمه در راه مکه از ام جعفر. (از معجم البلدان) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

شنیعه

شنیعه
تأنیث شنیع. ج، شنایع. (یادداشت مؤلف). رجوع به شنیع شود
لغت نامه دهخدا

دنیعه

دنیعه
مؤنث دنیع. ناکس بی خیر و بی عقل. (منتهی الارب). خسیسه. ج، دنایع. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

صلیعه

صلیعه
دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 45 هزارگزی شمال خاوری اهواز و 2 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو اهواز به مسجدسلیمان. دشت، گرمسیر. دارای 150 تن سکنه. آب آن از چاه قریۀ زویر. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفۀ حمید هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

صندعه

صندعه
تندی کوه جداگانه از کوه. (منتهی الارب). حرف حدید منفرد من الجبل و النون زائده. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا