معنی شنگول - فرهنگ فارسی عمید
معنی شنگول
- شنگول
- شنگل، شنگ، شوخ، ظریف، زیبا، عیار، سرخوش، سرمست، برای مثال صبا زآن لولی شنگول سرمست / چه داری آگهی چون است حالش (حافظ - ۵۶۴) شنگل، شنگ، شوخ، ظریف، زیبا، عیار، سرخوش، سرمست، برای مِثال صبا زآن لولی شنگول سرمست / چه داری آگهی چون است حالش (حافظ - ۵۶۴)
فرهنگ فارسی عمید