شکفتگی شکفتگی شکفته بودن، حالت شکفتن و باز شدن غنچه، کنایه از خنده و خوش دلی و شادمانی فرهنگ فارسی عمید
شکفتگی شکفتگی حالت و چگونگی شکفته. (از ناظم الاطباء) : نضرت، نضارت، شکفتگی درخت. (یادداشت مؤلف) ، واشدن غنچه، واشدگی بهاردر حالت تبسم. (ناظم الاطباء) ، لبخند. شکفتگی روی. حالت تبسم داشتن. (از یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا