معنی سرمازده سرمازده گیاه یا درخت یا میوه که از سرما آسیب دیده باشد، عضوی از بدن که از سرما آسیب دیده و دچار سرمازدگی شده باشد تصویر سرمازده فرهنگ فارسی عمید