جدول جو
جدول جو

معنی چپ انداز

چپ انداز
کسی که در پشت اسب رو به عقب برگردد و تیر بیندازد، آنکه با دست چپ تیراندازی کند، کنایه از فریب دهنده، مکار، حیله گر، برای مثال به عیاری چپ انداز جهانی / به مکاری بلای خانمانی (زلالی - لغتنامه - چپ انداز)
تصویری از چپ انداز
تصویر چپ انداز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چپ انداز

چپ انداز

چپ انداز
مکار و حیّال (حیله گر) . (آنندراج). آنکه مردم را مغلطه داده، کار از پیش برد. (آنندراج). مکار و فریب دهنده. (فرهنگ نظام) :
راست میگویم این شکایت نیست
نظر او بما چپ انداز است.
حاذق گیلانی (ازآنندراج).
بعیاری چپ انداز جهانی
بمکاری بلای خانمانی.
زلالی (در تعریف ایاز، از آنندراج).
ای چپ انداز نشان تو بمذهب ها نیست
گشتم آوارۀ هفتادودو راه از دستت.
رایج (از آنندراج).
، کسی که تیر بازگشتنی زند. (آنندراج) (غیاث). قیقاج انداز. آنکه بر پشت اسب رو بطرف پشت سر برگردانده تیر اندازد. (فرهنگ نظام)، جنگ کننده بفریب. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

رو انداز

رو انداز
آنچه که به هنگام خواب بر روی خود اندازند مقابل زیر انداز
رو انداز
فرهنگ لغت هوشیار

آب انداز

آب انداز
توقفگاه ستوران در میان دو منزل برای رفع خستگی، چوبی میان تهی که چوب دیگر در میان آن فرو برند و بفشار آب در آن کنند آب دزدک
فرهنگ لغت هوشیار

سر انداز

سر انداز
آنکه از روی ناز و نخوت و مستی و یا شور و حال سر خود را به هر جانب حرکت دهد، آنکه سر خود را در راه رسیدن به مقصود فدا کند از جان گذشته بیباک، سرافکنده، پارچه ای که زنان بر سر اندازند مقنعه، تیر بلند و ضخیمی که بر فراز دیوار اطاق یا پیش ایوان اندازند و سر تیرهای دیگر را بر بالای آن گذارند، کناره و فرشی باریک که بر بالای اطاق عمود بر فرشهای دیگر گسترند، بحری از اصول هفده گانه موسیقی در قدیم صوفیانه
فرهنگ لغت هوشیار