معنی به جز
به جز
حرف استثنا، جز، غیر، غیر از، الّا، مگر
تصویر به جز
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با به جز
به جز
به جز
به غیر، جز، سوا، غیراز، مگر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
به جا
به جا
کاری یا امری که در موقع مناسب و شایسته انجام شود، درخور، لایق
فرهنگ فارسی عمید
به جر
به جر
دورتر دوردست، پایین
فرهنگ گویش مازندرانی